بابا داره میره دبی برام چیزای خوب بخره!! بالاخره داره موفق میشه.... دیروز بهش گفته بودن که ویزا بهش نمیدن... خیلی ناراحت بود... بیشتر از این ناراحت بود که خوشحالی مامان خراب شد.... ولی امروز صبح میگفت که به هرقیمتی باشه این کارو میکنه.... اگه خدا بخواد داره موفق میشه.... هورا!!!!!!!!!! مامان هم دوباره خوشحال میشه!!! بابا مامان رو خیلی دوست داره.... من رو هم خیلی دوست داره!!! خودش اینو میگه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر