۱۳۸۹ دی ۴, شنبه
۱۳۸۹ آذر ۲۳, سهشنبه
انگشت پای من
یکی از دوستای خوب بابا پرسیده بود که انگشت شست پامو پیدا کردم یا نه!! در جوابش باید بگم من خیلی وقته که پیداش کردم!! خیلی هم دوسش دارم!! راستی چرا؟! خیلی خوشمزه است!!!
من از بارون زودتر اومدم
من 2 شب پیش بعد از یک هفته مسافرت با مامان برگشتم! خیلی خوش گذشت! بابا میگه حسابی شیطون شدم توی این یک هفته! البته شیطون چند تا معنی داره! این که من شدم معنی بدی نیست! یعنی اینکه همش میخوام بازی کنم و این طرف و اون طرف برم!
تازه دیشب هم بعد از مدتهای زیاد توی تهران بارون اومد! هورا! من از بارون زودتر رسیدم تهران!! :-)
اشتراک در:
پستها (Atom)