۱۳۹۳ اسفند ۲۷, چهارشنبه

چهارشنبه سوری....

امروز آخرین چهارشنبه امساله...
دیروز توی مهد کودک جشن چهارشنبه سوری داشتیم! بابا برام وسایل آتش بازی خریده بود و من با بچه های مهد کلی خوش گذروندم!! دیشب هم رفتیم خونه خاله زری آتش بازی!! :-) دیشب آرین و بردیا خونه خاله زری نبودن... ولی امیرحسین بود! من و امیرحسین با کمک مامان و بابامون بالن آرزومون رو فرستادیم روی هوا!! عمو خوشگو هم یه عالمه وسایل آتش بازی از بازار خریده بود! سه تا بته آتش درست کردیم و از روشون پریدیم! یه کمی دود داشت و چشمم اذیت شد! ولی خیلی خوب بود! بعدش هم که اومدیم توی خونه و کلی با امیرحسین بازی کردیم و کارتون دیدیم! :-)
دیروز روز خوبی بود!
امروز هم آخرین چهارشنبه است و هم آخرین روز مهد کودک... بابا و مامان هم آخرین روز کارشونه! هورا!! میخوایم 15روز با هم خوش بگذرونیم!! :-) 
برای همه شما سال خوبی رو آرزو میکنم... عیدتون مبارک!! 

۱۳۹۳ اسفند ۲۲, جمعه

جشن پایان سال 1393 مهد کودک ما....

سرای محله زرگنده - سالن آمفی تئاتر
....
دیروز مهد کودک ما (جهان کودک) به مناسبت عید نوروز 94 یه جشن ترتیب داده بود. خیلی جشن خوب و عالی بود!! مهمونای من مامان و بابا بودند! من 2 تا اجرای تک نفره و 4 تا اجرای گروهی داشتم!
مامان برام یه روپوش دکتری دوخته بود! آخه من توی اجرای نمایش مشاغل به زبان انگلیسی دکتر بودم! :-)
توی شعر استانهای ایران هم معرف استان خوزستان بودم! جاتون خالی بود! بندری میرقصیدم بیا و ببین!!
مامان و بابا از اجرای من خیلی راضی بودن!! به خاطر همین به خواست من ما از جشن رفتیم خونه خاله لیلا!!
دیروز خیلی روز خوبی بود!!